لطیفه
1.عکس یک کرگدن را به غضنفر نشان دادند و گفتند:شما به این چه میگویید؟
گفت:من...مه غلط بکنم چیزی بگویم.
2.مردی در خانه دوستش مهمان بود و سفره رنگینی برای او انداخته بود با انواع غذا ها.او که تقریبا تمام غذا ها را خورده بود دست از خوردن کشید و میزبان به پسرش گفت برو برای آقا کلینکس بیار.
مهمان گفت :نه میل ندارم واقعا سیر شدم.
3.سر کلاس معلم به مظفر گفت:با کوشش یک جمله بساز.
مظفر:شلوار من کوشش؟
معلم:نه منظورم کار و کوشش است.
مظفر: شلوار کار من کوشش؟
4.به مظفر گفتند بنویس 11.اویک عدد یک نوشت و بالایش تشدید گذاشت.